یادداشت سردبیر، شماره 43
سلطنت و کمونیسم
سیاوش دانشور

تاریخ ایران تاریخ جنایت سلسله های سلطنتی است. در متن آن تاریخ ننگین 2500 ساله برشی نمیتوان یافت که سلطنت معادل رفاه و امنیت و آزادی مردمی بوده باشد که در آن دیار زیسته اند. فرهنگ اطاعت و بردگی، فرهنگ خودمحوری و رعیت پروری و بله قربان گوئی، سیاست عظمت طلبی و لشکرکشی، تحقیر نژادپرستانه غیر ایرانی، تلاش برای تثبیت قدرقدرتی از طریق جنایت، بیگانه گریزی و مالیخولیای "اجنبی"، قتل عامهای شنیع از قرون وسطائی تا "مدرن"، لازم بوده است تا شهی و شاهزاده ای و شاهانی معنی یابند. این تاریخ فجیع همواره توسط دستگاه مذهب، یعنی دوقلوی تاریخی سلطنت، "تبرک" شده است. در کنار دستگاه مذهب، قدرت و منافع زمینی سلطنت و شاه، توسط مورخین قلم به مزد درباری، که شغلشان وارونه کردن حقیقت تاریخی بوده است، توجیه "تاریخی" شده است. سلسله پهلوی آخرین خاندان "صاحب ملک و چوپان ملت" است که در انقلاب 57 بزیر کشیده شد. امروز وارثان این خاندان در فرقه های  نستالژیک که بیشتر شباهت با سکت هاری کریشنا دارند قابل مشاهده است. دراین میان قابل اعتناترین حزب مشروطه ایران است که تلاش بسیاری میکند سیاسی و غربی باشد و با مقدورات زمانه خود را سازگار کند، اما هرازچندگاهی خود را کنار جمهوری اسلامی می یابد. و البته توجیه این سیاست چیزی نیست جز اولویت خاک و آب و خون و نژاد و دفاع از آن در مقابل بیگانه! امروز این جریان در اپوزیسیون وقتی از سلطنت سخن میگوید الگوهای اروپائی مانند سوئد و انگلستان را نشان مردم میدهد تا تصویر جریانی که تمام نقدش به جمهوری اسلامی عوض کردن خامنه ای با رضا پهلوی و یا "امت" با "ملت" است را سرپوش بگذارد و تنی چند خام اندیش و از دنیا بیخبر را به "نظام پادشاهی مشروطه و دمکراتیک" که لیاقت بهتری در اداره سرمایه داری و چرخاندن سیستم بهره کشی و استثمار را دارد مجذوب کند. دراین یادداشت البته بحث در مورد امکان بقدرت رسیدن، و یا بعبارت دقیقتر، اعاده سلطنت در ایران نیست. این اگر از محالات تاریخ و سیاست نباشد از غیر ممکن ترین هاست. نکته در مورد آنتی کمونیسم ذاتی این نظام و کوک کردن ساز تبلیغاتی اش با همین مدلهای شبه سلطنتی اروپائی است. سلطنت طلبان ایران هرچه "تمرین دمکراسی" میکنند از آنتی کمونیسم کم نمی آورند. گوئی این تمایل در بورژوازی ژنتیکی است!
احزاب دولتی سوئد از سوسیال دمکرات و لیبرال و محافظه کار تا سبز و طرفداران "سوئدی سیب زمینی سوئدی بخر" تا چپ پسا جنگ سردی و خجول و سوپاپ اطمینان، ده سال پیش در پروژه ای با عنوان "تاریخ زنده" جملگی توافق کردند از طریق اقداماتی در مورد فاشیسم و کمونیسم به شهروندان و جوانان "اطلاعات" دهند. دراین زمینه ابتدا کتابی در مورد جنایات فاشیسم هیتلری علیه یهودیان تدوین شد. این کتاب به زبانهای مختلف ترجمه و به رایگان توزیع گردید و به مبنائی در مراکز آموزشی و پژوهشی تبدیل شد. در ادامه این پروژه نوبت برپائی نمایشگاه "جنایات کمونیسم علیه بشریت" در استکهلم در دهم مارس 2008 رسید. این اقدام جدید موجد استقبال حزب تازه دمکرات مشروطه ایران قرار گرفت و با شعف اخبار آن را روی سایت خود قرار دارد. این نمایشگاه البته به اطلاعات تاریخی کسی چیزی اضافه نمیکند. در مورد اینکه استالین ناسیونالیست در اردوگاه های کار چه برسر مخالفین سیاسی و اساسا کمونیستهای بلشویک آورد چیزی نمیگوید. یا در مورد چین هرچه بگوید به تغییری در مناسبات تجاری امروز کمپانیهای چین و سوئد منجر نمیشود. و یا اگر تصاویری از جنایات خمرهای سرخ در کامبوج بنمایش بگذارد لام تا کام در مورد اینکه در همان دوره آمریکا حامی آنها بود و در مقابل جنایات و کشتار جمعی مردم سکوت میکرد چیزی به زبان نمی آورد. همینطور چه دراین نمایشگاه و چه در کتاب جنایات فاشیسم هیتلری از سابقه تحویل دادن کمونیستها به فاشیستها در دوره جنگ دوم و یا افتضاح اینورمیشن بیرو سوئد در یکدوره طولانی که کمونیستها را به طرق مختلف کنترل و سرکوب میکرد "اطلاعاتی" به بازدیدکنندگانش نمیدهد! عکس جمجمه های باقی مانده از جنایات خمرهای سرخ را گذاشته اند تا بگویند "کمونیسم این است"! کارگران و جوانان طرف مارکس و کمونیسم نروید! به همین نظام با تمام عوامفریبی و سقوط اخلاقی و دروغ سازمانیافته و جعل اطلاعات و استثمار و فرهنگ خودپرستی اش قناعت کنید!
تاریخ را البته باید همانطور که هست توضیح داد و مکتوب کرد. متاسفانه راویان تاریخ امروز و کلا متد تاریخنگاری مسلط پایبند هیچ حقیقت تاریخی نیست. بیشتر تبلیغات سبک و البته زودگذر سیاسی است. زدن چپ و تضعیف آن در مقابل راست بطور کلی است. مصرف بازاری و منطق درونی بازاری دارد. حقیقت، اصول انسانی، انصاف، بیطرفی، وجدان علمی، کیمیا است. بویژه با این تاریک فکران پست مدرنیست و کاریریست، که عادت دارند نان را دقیقا با نرخ بالا رفتن قیمت  سهامشان در بازار بورس بخورند، تنها چیزی که نایاب است حقیقت است. این بورژوازی است و فرهنگ و اخلاقیات ارتجاعی و تابع سودش. اینهم البته جدید نیست. اما چرا حزب مشروطه ایران ذوق زده شده است؟ اگر بورژوازی سوئد آنهم به لطف کارگران و جنبش شان  ناچار شده است برای دوره ای درجه ای از رفاه را قبول کند و مقادیری آزادی صوری را قانونی کند، و تازه کارنامه اش در همان چهارچوب بیطرفی در جنگ در مقابل کمونیستها به فاشیستها نزدیک بوده است، سلطنت طلب ایرانی و آریائی که چیزی برای عرضه ندارد! معلوم نیست حزب مشروطه از چه به وجد آمده است؟ سلطنت که دیگر نمیتواند به کمونیسم فخر بفروشد! نه خمر سرخ نه استالین و نه چین به کمونیسم و کارگر ربط نداشتند و ندارند. کارگر اروپائی هنوز وقتی از رفاه و برابری و آزادی میخواهد حرف بزند و علیه این وضعیت چیزی بگوید مجبور است به مارکس و بیانی از مارکسیسم و کمونیسم و سوسیالیسم رجوع کند. این تبلیغات و نمایشگاه راه انداختن هم برای ممانعت از همین حقیقت است. سلطنت طلب ایرانی میخواهد چه چیزی را با قورت دادن این تبلیغات بدست بیاورد؟ حقانیت نظام پادشاهی؟ ارجحیت پهلوی به خامنه ای؟ انتخاب سرهنگ و تیمسار فلانی در مقابل سردار و پاسدار فلانی؟ آخر شما که حرفی برای مردم ایران حتی در حد همان حزب کشاورزان سوئد ندارید!؟
آقایان و احیانا خانمهای سلطنت طلب!
اگر فقط سرسوزنی به تاریخ و حقیقت تاریخی پایبند هستید، لطفا نمایشگاهی از تاریخ جنایات سلطنت در ایران و جهان و همینطور جنایات دمکراسی که هیتلر و فرانکو و موسولینی و بوش و اسلامیون و صدها کودتا و حکومت نظامی و جنایات جمعی در شیلی و اندونزی و آمریکای لاتین و آسیا و آفریقا را شامل میشود برپا کنید. استالین و پل پوت هم مال شماست. ناسیونالیسم در تاریخ چیزی جز کلکسیون جنایت و سبعیت نیست. شما و دنیای سرمایه داری چیزی برای عرضه ندارید. اگر فکر میکنید این تبلیغات در ایران مانعی برای پیشروی کمونیسم است، تاکنون باید جمهوری اسلامی بجائی رسیده بود. اینجا هم متاسفانه تنه تان به نظام خامنه ایها میخورد. وانگهی در همین اروپا هنوز نان انقلاب اکتبر و تاثیرات دستاوردهای کمونیسم را میخورید. زیاد زحمت نکشید. سلطنت آینده ای ندارد!*  

نوشته های دیگر از سیاوش دانشور